مدح و شهادت حضرت قاسم علیه السلام
شاعر : محسن ناصحی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب شعر : غزل
میآمـد و عـمـامـۀ بـابـا به سرش بود آمـادۀ جـنـگـیـدنِ با صـد نـفـرش بـود
میآمد و رخساره برافروخته از عشق یک خیمه دل غم زده در دور و برش بود
پروانهای از شوق پریده است به میدان آن چیز که میسوخت در او بال و پرش بود
میخـواست بگـوید به ابی انت و اُمّی لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود
این شیر، عـلی اکبر او نه ولی انگـار بایـد بـنـویـسیـم که قـاسم پـسـرش بود
سنجیدن شیرینی قـاسم به عسل نیست اصلا عسل از ساختههای شکرش بود
گـیـرم زره انـدازۀ او نیـست، نـبـاشـد حرزی که عمو داده به شال کمرش بود
بغض جمل از حـد تصور زده بیرون یک دشت پُر از تیغ به دنبال سرش بود
در روضۀ بابای غریبش جگری سوخت چیزی که از او ریخت به میدان جگرش بود
در خـیـمـه نـشـستـند پریـشان که بیاید چیزی که از او زودتر آمد خبرش بود
|